علاقهمندي ها
+
حسرت نبرم به خواب آن مرداب،
کآرام درون دشت شب خفته ست .
دريايم و نيست باکم از طوفان :
دريا ، همه عمر ، خوابش آشفته است .

دكتررحمت سخني Dr.Rah
89/10/10
+
عشق را چگونه مي شود نوشت؟
در گذر اين لحظات پرشتاب شبانه
که به غفلت آن سوال بي جواب گذشت
ديگر حتي فرصت دروغ هم برايم باقي نمانده است
وگرنه چشمانم را مي بستم و به آوازي گوش ميدادم که در آن دلي مي خواند
من تو را
او را
کسي را دوست مي دارم!!!

فاطمه-baby
89/10/9
+
و
سکوتم تمامي سخن است ...!
کجاست آن گوشي که بخواهد
سکوتم را تعبير کند ...!!!

دكتررحمت سخني Dr.Rah
89/10/7
+
يک نگاه مهربان، ما را بس است/
پرتويي از آسمان، ما را بس است/
لحظه هايي از تبسم از نسيم/
در نگاه عاشقان، ما را بس است/
ما تهي دستان عاشق پيشه ايم/
سفره لبخند و نان، ما را بس است/
باز باران، باز باران … روي خاک/
جرعه اي از آسمان، ما را بس است...

دكتررحمت سخني Dr.Rah
89/10/7